آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

On The Ball

معنی on the ball | جمله با on the ball

idiom C1

هوشیار، حواس‌جمع، تیزوبُز

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

I couldn't sleep well last night, so am not on the ball today.

دیشب نتوانستم خوب بخوابم و امروز خیلی حواس‌جمع نیستم.

His ability to solve problems quickly shows that he's truly on the ball.

توانایی او در حل سریع مشکلات نشان می‌دهد که او واقعاً زرنگ و حواس‌جمع است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

To manage a project effectively, you must be on the ball and anticipate challenges.

برای مدیریت مؤثر پروژه، باید هوشیار باشی و چالش‌ها را پیش‌بینی کنی.

idiom

فوتبال ورزش صاحب توپ بودن، در دست داشتن توپ (بسکتبال و فوتبال آمریکایی)، زیر پا داشتن توپ (فوتبال)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی فوتبال

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Press the player on the ball!

بازیکن صاحب توپ را پرس کنید!

Cristiano Ronaldo looks really comfortable when he's on the ball.

وقتی توپ زیر پای کریستیانو رونالدو است، او واقعاً بااعتمادبه‌نفس به‌نظر می‌رسد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت on the ball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on the ball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/on-the-ball

لغات نزدیک on the ball

پیشنهاد بهبود معانی