گذشتهی ساده:
nutmeggedغذا و آشپزی گیاهشناسی جوز هندی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
I sprinkled some grated nutmeg over my latte.
کمی جوز هندی رندهشده روی لاتهام پاشیدم.
Nutmeg is a versatile spice that can be used in both sweet and savory dishes.
جوز هندی ادویهای همهکاره است که میتوان از آن در غذاهای شیرین و غیرشیرین استفاده کرد.
ورزش لایی (فوتبال) (غلتاندن یا دریبل کردن یا انداختن یا هل دادن توپ از میان پاهای حریف)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The midfielder executed a perfect nutmeg.
این هافبک لایی عالیای را زد.
The defender was embarrassed by the opponent's nutmeg.
لایی مدافع حریف را شرمسار کرد.
ورزش لایی زدن (فوتبال)
The striker nutmegged the goalkeeper.
مهاجم به دروازهبان لایی زد.
The midfielder nutmegged his opponent.
این هافبک به حریفش لایی زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nutmeg» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nutmeg