آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Facetious

fəˈsiːʃəs fəˈsiːʃəs

معنی facetious | جمله با facetious

adjective

وابسته به شوخی نابه‌هنگام، (شوخی) بیجا، لطیفه‌ی بی‌موقع، حرف بیجا، سخن بی‌مورد، شوخ طبع (به‌ویژه در مواقع بیجا)، شوخ و شنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the facetious remarks of my drunken friend at the funeral embarrassed me.

اظهارات بیجای دوست مستم در مجلس ترحیم مرا شرمنده کرد.

She kept interrupting our discussion with facetious remarks.

او گفت‌وگوی ما را با اظهارات بیجا مدام قطع می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد facetious

  1. adjective tongue-in-cheek, kidding
    Antonyms:
    serious grave formal unfunny

ارجاع به لغت facetious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «facetious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/facetious

لغات نزدیک facetious

پیشنهاد بهبود معانی