شکل جمع:
gravesصفت تفضیلی:
graverصفت عالی:
gravestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to have one's foot in the grave
سالخورده و نزدیک به مرگ بودن، بهشدت بیمار بودن، در شرف موت بودن
to make one turn (over) in one's grave
انجام دادن کاری که مردهای را در قبر عذاب بدهد، برخلاف میل یا عقیدهی مردهای رفتار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grave