To Have One's Foot In The Grave

آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

idiom
سالخورده و نزدیک به مرگ بودن، به‌شدت بیمار بودن، در شرف موت بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت to have one's foot in the grave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «to have one's foot in the grave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/to-have-ones-foot-in-the-grave

لغات نزدیک to have one's foot in the grave

پیشنهاد بهبود معانی