صفت تفضیلی:
sillierصفت عالی:
silliestنادان، ابله، سبک مغز، چرند
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
a silly little girl
دختربچهی بیفکر
his silly questions
پرسشهای احمقانهی او
She is always saying silly things.
او همیشه حرفهای نابخردانه میزند.
take off that silly hat!
آن کلاه مسخره را از سرت بردار!
what a silly excuse!
چه بهانهی خندهداری!
a silly story
یک داستان چرند
ابلهانه، احمقانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is silly to go out in this rain.
بیرون رفتن در این باران حماقت است.
don't act silly!
لوسبازی در نیار!
don't be silly!
لوس نشو!
نادان، ابله، احمق
(انگلیس - عامیانه) لوس شدن، لوسبازی در آوردن، خود را ننر کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «silly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/silly