با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Brainless

ˈbreɪnləs ˈbreɪnləs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more brainless
  • صفت عالی:

    most brainless

معنی

adjective
بی‌مخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brainless

  1. adjective Displaying a complete lack of forethought and good sense
    Synonyms: foolish, mindless, senseless, silly, headless, witless, idiotic, fatuous, insensate, anencephalic, anencephalous, dumb, imbecile, unintelligent, weak-minded, featherheaded, stupid, thoughtless, giddy-brained, giddy-headed, lean-witted, pea brained, pin-brained, rattlepated

ارجاع به لغت brainless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brainless

لغات نزدیک brainless

پیشنهاد بهبود معانی