فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brainish

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • تندخو، آتشی‌مزاج، ناشکیبا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد brainish

  1. adjective Characterized by undue haste and lack of thought or deliberation; ; ; ; ; (`brainish' is archaic)
    Synonyms: hotheaded, impulsive, impetuous, madcap, tearaway

ارجاع به لغت brainish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brainish

لغات نزدیک brainish

پیشنهاد بهبود معانی