امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hotheaded

ˌhɑːtˈhedɪd ˌhɒtˈhedɪd
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی‌ها

adjective
زودخشم، آتشی مزاج، نارخوی، تندخو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
عجول، شتابگر، بیشکیب، ناشکیبا، نابردبار
adjective
بزن‌بهادر، بی‌پروا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hotheaded

  1. adjective quick-tempered
    Synonyms:
    hot-tempered short-fused touchy excitable volatile easily provoked impetuous passionate rash explosive

ارجاع به لغت hotheaded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hotheaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hotheaded

لغات نزدیک hotheaded

پیشنهاد بهبود معانی