امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impetuous

ɪmˈpetʃuəs ɪmˈpetʃuəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more impetuous
  • صفت عالی:

    most impetuous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌پروا، تند و شدید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- impetuous winds
- بادهای شدید و متغیر
- an impetuous young man
- جوان هردمبیل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impetuous

  1. adjective acting without thinking
    Synonyms:
    abrupt ardent eager fervid fierce furious going off deep end hasty headlong hurried impassioned impulsive passionate precipitant precipitate precipitous rash restive rushing spontaneous spur-of-the-moment subitaneous sudden swift unbridled unexpected unplanned unpremeditated unreflecting unrestrained unthinking vehement violent
    Antonyms:
    calm cautious circumspect considerate reflective sensible thoughtful wise

ارجاع به لغت impetuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impetuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impetuous

لغات نزدیک impetuous

پیشنهاد بهبود معانی