امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Precipitous

prɪˈsɪpɪtəs prɪˈsɪpɪtəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شتابناک، از روی عجله، بی‌مهابا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a precipitous slope
- شیب بسیار تند
- precipitous heights
- ارتفاعات پرشیب
- precipitous stairs
- پلکان پرشیب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precipitous

  1. adjective steep, falling sharply
    Synonyms:
    abrupt arduous craggy dizzy dizzying high perpendicular precipitate sharp sheer
    Antonyms:
    gradual
  1. adjective fast, sudden; impulsive; initial
    Synonyms:
    abrupt breakneck brief frantic gone off half-cocked harum-scarum hasty headlong heedless hurried ill-advised impatient impetuous indiscreet jump the gun madcap off the hip off the top of head plunging precipitant quick rapid rash reckless refractory rushing subitaneous swift unanticipated uncontrolled unexpected unforeseen violent willful without warning
    Antonyms:
    careful cautious slow

ارجاع به لغت precipitous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precipitous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precipitous

لغات نزدیک precipitous

پیشنهاد بهبود معانی