صفت تفضیلی:
abrupterصفت عالی:
abruptestتند، پرتگاهدار، سراشیبی، ناگهان، ناگهانی، بیخبر، درشت، جداکردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an abrupt decision
تصمیم ناگهانی
his abrupt departure
عزیمت غیرمنتظرهی او
He left the room abruptly.
ناگهان اتاق را ترک کرد.
Don't be abrupt with your father.
نسبت به پدرت تندی نکن.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abrupt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abrupt