شکل جمع:
abruptionsپزشکی دکولمان جفت (جدا شدن جفت از رحم)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The doctor monitored her closely to prevent placental abruption.
پزشک او را بهدقت تحتنظر داشت تا از جدا شدن جفت جلوگیری کند.
Heavy bleeding can be a sign of placental abruption and should be treated immediately.
خونریزی شدید میتواند نشانهای از دکولمان جفت باشد و باید فوراً درمان شود.
قطع ناگهانی، انتزاع، جدا شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The abruption of the meeting left everyone confused.
قطع ناگهانی جلسه، همه را گیج کرد.
The storm caused an abruption of power in the area.
طوفان باعث قطع ناگهانی برق در منطقه شد.
Her sudden abruption from the project surprised the team.
جدا شدن ناگهانی او از پروژه، اعضای تیم را شگفتزده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abruption» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abruption