Discourteous

dɪˈskɜrːt̬iəs dɪsˈkɜːtiəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌ادب، بی‌نزاکت، بی‌ادبانه، تند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a discourteous policeman
- پاسبان بی‌ادب
- He treated everyone, even his own parents, discourteously.
- او با همه حتی والدین خودش با بی‌ادبی رفتار می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discourteous

  1. adjective rude, impolite
    Synonyms: abrupt, bad-mannered, boorish, brusque, cavalier, cheeky, churlish, contumelious, crude, crusty, curt, disrespectful, flip, fresh, ill-bred, ill-mannered, impertinent, inaffable, indelicate, insolent, inurbane, oafish, offhand, rustic, sassy, smart-alecky, uncivil, uncouth, ungenteel, ungracious, unmannerly, unrefined
    Antonyms: civil, courteous, gracious, mannered, polite, refined, respectful, well-bred

ارجاع به لغت discourteous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discourteous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discourteous

لغات نزدیک discourteous

پیشنهاد بهبود معانی