امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Insolent

    ˈɪnsələnt ˈɪnsələnt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more insolent

    • صفت عالی:

      most insolent

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    گستاخ، جسور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - an insolent boy
    - پسر بی‌آزرم
    - insolent talk
    - صحبت گستاخانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد insolent

    1. adjective bold, disrespectful
      Synonyms:
      rude impolite disrespectful offensive fresh impudent smart sassy saucy uncivil arrogant brazen brassy pert flippant insulting abusive contemptuous disdainful overbearing dictatorial impertinent nervy barefaced breezy smart-alecky out-of-line off-base ungracious procacious put down imperative magisterial insubordinate contumelious peremptory
      Antonyms:
      respectful polite humble modest cowardly servile

    ارجاع به لغت insolent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insolent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insolent

    لغات نزدیک insolent

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی