با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Insoluble

ɪnˈsɑːljəbl ɪnˈsɒljəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more insoluble
  • صفت عالی:

    most insoluble

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    حل نشدنی، لاینحل، غیر محلول، ماده حل نشدنی
    • - Salt is insoluble in water.
    • - گچ در آب حل نمی‌شود.
    • - insoluble doubt
    • - شک پایدار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد insoluble

  1. adjective mysterious, unable to be solved or answered
    Synonyms: baffling, difficult, impenetrable, indecipherable, inexplicable, inextricable, irresolvable, mystifying, obscure, unaccountable, unconcluded, unfathomable, unresolved, unsolvable, unsolved
    Antonyms: explainable, explicable, obvious, open, solvable

ارجاع به لغت insoluble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insoluble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insoluble

لغات نزدیک insoluble

پیشنهاد بهبود معانی