حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
بهطور حلنشدنی، بهطور غیرقابلحل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The puzzle was insolvably difficult.
این پازل بهطور حلنشدنیای دشوار بود.
The two parties were insolvably deadlocked and unable to reach a compromise.
دو طرف در بنبست حلنشدنیای قرار داشتند و نتوانستند به سازش برسند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insolvably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insolvably