بهطور حلنشدنی، بهطور غیرقابلحل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The puzzle was insolvably difficult.
این پازل بهطور حلنشدنیای دشوار بود.
The two parties were insolvably deadlocked and unable to reach a compromise.
دو طرف در بنبست حلنشدنیای قرار داشتند و نتوانستند به سازش برسند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insolvably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insolvably