فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Insolvably

ɪnˈsɑlvəbli ɪnˈsɒlvəbli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور حل‌نشدنی، به‌طور غیرقابل‌حل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The puzzle was insolvably difficult.

این پازل به‌طور حل‌نشدنی‌ای دشوار بود.

The two parties were insolvably deadlocked and unable to reach a compromise.

دو طرف در بن‌بست حل‌نشدنی‌ای قرار داشتند و نتوانستند به سازش برسند.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده insolvably

  • verb - transitive
    solve
  • adverb
    insolvably

ارجاع به لغت insolvably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insolvably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insolvably

لغات نزدیک insolvably

پیشنهاد بهبود معانی