با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Solvable

ˈsɑːlvəbl̩ ˈsɒlvəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
حل‌شدنی، محلول، قادر به تأدیه وام، واریزشدنی، قابل‌پرداخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
حلپذیر، قابل حل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد solvable

  1. adjective Soluble
    Synonyms: dissolvable, dissoluble, solvent
  2. adjective Explainable
    Synonyms: reasonable, discernible, resolvable, decipherable

لغات هم‌خانواده solvable

ارجاع به لغت solvable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «solvable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/solvable

لغات نزدیک solvable

پیشنهاد بهبود معانی