آخرین به‌روزرسانی:

Solvable

ˈsɑːlvəbl̩ ˈsɒlvəbl̩

معنی‌ها

adjective

حل‌شدنی، محلول، قادر به تأدیه وام، واریزشدنی، قابل‌پرداخت

adjective

حلپذیر، قابل حل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد solvable

  1. adjective soluble
    Synonyms:
    dissolvable dissoluble
  1. adjective explainable
    Synonyms:
    reasonable discernible resolvable decipherable

لغات هم‌خانواده solvable

ارجاع به لغت solvable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «solvable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/solvable

لغات نزدیک solvable

پیشنهاد بهبود معانی