Discernible

ˌdɪˈsɜːrnəbl̩ dɪˈsɜːnəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قابل‌ تشخیص، تشخیص‌دادنی، تمییز‌دادنی، قابل‌ فهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discernible

  1. adjective recognizable; distinct
    Synonyms: apparent, appreciable, audible, clear, detectable, discoverable, distinguishable, noticeable, observable, obvious, palpable, perceivable, perceptible, plain, sensible, tangible, visible
    Antonyms: indistinct, invisible, obscured, unnoticeable, unrecognizable

ارجاع به لغت discernible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discernible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discernible

لغات نزدیک discernible

پیشنهاد بهبود معانی