صفت تفضیلی:
more distinguishableصفت عالی:
most distinguishableقابلتشخیص، تشخیصپذیر، قابلتفکیک، قابلتمایز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The two paintings were easily distinguishable from each other due to their distinct styles and colors.
آن دو نقاشی به خاطر سبکها و رنگهای متمایزشان به راحتی قابلتشخیص بودند.
The new car model had distinguishable features that set it apart from its competitors.
مدل جدید ماشین ویژگیهای قابلتشخیصی داشت که آن را از رقبایش متمایز میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «distinguishable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distinguishable