صفت تفضیلی:
more palpableصفت عالی:
most palpableپرماسپذیر، پرماسیدنی، حسکردنی، قابللمس، آشکار، واضح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an enlarged palpable spleen
طحال بزرگ شده و ملموس
a barely palpable dust
گرد و خاکی که به دشواری قابللمس بود
a palpable lie
دروغ آشکار
palpable absurdity
پوچی مشهود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «palpable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palpable