پرماسیدن، لمس کردن، امتحان نمودن (با لمس)، شاخکدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to palpate a patient for signs of liver inflammation
برای بررسی نشانههای آماس کبد (سینهی بیمار را) لمس کردن
palpation of the liver
لمس کردن کبد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «palpate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palpate