فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Palpate

ˈpælpeɪt pælˈpeɪt pælˈpeɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective

پرماسیدن، لمس کردن، امتحان نمودن (با لمس)، شاخک‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

to palpate a patient for signs of liver inflammation

برای بررسی نشانه‌های آماس کبد (سینه‌ی بیمار را) لمس کردن

palpation of the liver

لمس کردن کبد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد palpate

  1. verb to bring the hands or fingers, for example, into contact with so as to give or receive a physical sensation
    Synonyms:
    touch feel handle finger

ارجاع به لغت palpate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palpate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palpate

لغات نزدیک palpate

پیشنهاد بهبود معانی