گذشتهی ساده:
handledشکل سوم:
handledسومشخص مفرد:
handlesوجه وصفی حال:
handlingشکل جمع:
handlesدسته، دستگیره، دستجا، جادستی، وسیله، هرچیز دسته مانند، مشته، مستمسک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
His carelessness gave his enemies a handle to use against him.
بیدقتی او به دشمنانش مستمسکی داد که بر ضد او به کار برند.
قبضه شمشیر، دستهی شمشیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Fragile, handle with care.
شکستنی، بادقت جابهجا کنید.
her handling of customers
رفتار او با مشتریان
As soon as money was mentioned he flew off the handle.
به مجرد آنکه حرف پول به میان آمد از کوره در رفت.
لمس، احساس بادست
(اتومبیلهای سابق) هندل
to crank the handle
هندل زدن
جمع مبلغ شرط بندی شده (در مسابقهی اسبدوانی و غیره)
(کالایی را) خرید و فروش کردن، (کالای بهخصوصی را) معامله کردن
دستزدن به، دستور کردنبه، برمچیدن
A grenade is dangerous to handle.
دست ور کردن به نارنجک خطرناک است.
رسیدگی کردن، اداره کردن، مدیریت کردن (بر)
The new teacher can't handle his classes.
معلم جدید نمیتواند کلاسهای خود را اداره کند.
to handle a problem tactfully
با ملاحظهکاری به مسئلهای رسیدگی کردن
پرداختن به، دستکاری کردن، بهکار بردن
This company handles woollen clothes only.
این شرکت فقط در خریدوفروش لباسهای پشمی دست دارد.
(ماشین و غیره) راندن یا به کار انداختن
(عامیانه) از نظر روانی قادر بودن، تاب آوردن
He can't handle too much stress.
او تاب تحمل فشار روحی زیاد را ندارد.
سرو کارداشتن با، رفتار کردن، دسته گذاشتن
Those who handle food should wash their hands well.
کسانی که به خوراک دست میزنند باید دستهای خود را خوب بشویند.
A child can't handle a tractor.
بچه نمیتواند تراکتور راه بیندازد.
(اتومبیل و غیره) کاربرد آسان و روان داشتن
This car handles well.
دست به فرمان این اتومبیل خوب است.
(عامیانه) ناگهان خشمگین شدن، ناگهان هیجانزده شدن، از کورهدررفتن
(عامیانه) از پس چیزی یا کاری برآمدن، درک کردن، سر از (کاری) درآوردن
نقطهضعف (به کسی) نشان دادن، دستاویز به کسی دادن
دارای عنوان (اشرافی یا علمی) بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handle