گذشتهی ساده:
handledشکل سوم:
handledسومشخص مفرد:
handlesوجه وصفی حال:
handlingشکل جمع:
handlesدسته، دستگیره، قبضه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
This mug has a wide handle that makes it easy to hold.
این لیوان، دستهی پهنی دارد که گرفتن آن را آسان میکند.
The handle of the frying pan gets very hot.
دستهی تابه خیلی داغ میشود.
اسم، نام، لقب (بهویژه اسمی عجیب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She didn’t like the handle her classmates gave her in school.
او از لقبی که همکلاسیهایش در مدرسه به او داده بودند، خوشش نمیآمد.
That’s quite a handle for such a small town.
این واقعاً اسم عجیبی برای چنین شهر کوچکی است.
آیدی، نام کاربری
I couldn’t find him because he changed his handle last week.
نتوانستم پیدایش کنم چون هفتهی پیش نام کاربریاش را عوض کرده بود.
Many celebrities use unique handles to connect with their fans.
بسیاری از افراد مشهور از آیدیهای خاص برای ارتباط با طرفدارانشان استفاده میکنند.
رسیدگی کردن، اداره کردن، مدیریت کردن، سروکار داشتن، برخورد کردن، به عهده گرفتن
The new teacher can't handle his classes.
معلم جدید نمیتواند کلاسهای خود را اداره کند.
The company hired more staff to handle customer complaints.
شرکت، کارکنان بیشتری استخدام کرد تا به شکایات مشتریان رسیدگی کند.
He doesn’t know how to handle criticism.
او نمیداند چطور با انتقاد برخورد کند.
He can't handle too much stress.
او تاب تحمل فشار روحی زیاد را ندارد.
to handle a problem tactfully
با ملاحظهکاری به مسئلهای رسیدگی کردن
her handling of customers
رفتار او با مشتریان
دستزدن، لمس کردن، گرفتن، جابهجا کردن، حمل کردن (با دست)
Children should not handle sharp knives.
کودکان نباید به چاقوهای تیز دست بزنند.
The workers handled the heavy boxes with ease.
کارگران، جعبههای سنگین را بهراحتی جابهجا کردند.
Fragile, handle with care.
شکستنی، بادقت جابهجا کنید.
A grenade is dangerous to handle.
دست ور کردن به نارنجک خطرناک است.
Those who handle food should wash their hands well.
کسانی که به خوراک دست میزنند باید دستهای خود را خوب بشویند.
کار کردن، کنترل کردن، به کار گرفتن، استفاده کردن (از ابزار یا دستگاهی خطرناک یا سخت)
The pilot handled the plane perfectly during the storm.
خلبان، هواپیما را درطول طوفان بهخوبی هدایت کرد.
He knows how to handle heavy machinery safely.
او میداند چطور با ماشینآلات سنگین بهطور ایمن کار کند.
A child can't handle a tractor.
بچه نمیتواند تراکتور راه بیندازد.
کنترل داشتن، فرمانپذیری داشتن، هندلینگ داشتن (اتومبیل و...)
Drivers say the car handles poorly on wet roads.
رانندگان میگویند این ماشین در جادههای خیس کنترل ضعیفی دارد.
Despite its size, the truck handles surprisingly well.
باوجود اندازهی بزرگش، این کامیون بهطور شگفتانگیزی فرمانپذیری خوبی دارد.
This car handles well.
دست به فرمان این اتومبیل خوب است.
خریدوفروش کردن، معامله کردن، دادوستد کردن، تجارت کردن (کالا)
This company handles woollen clothes only.
این شرکت فقط در خریدوفروش لباسهای پشمی دست دارد.
He was accused of handling stolen property.
او به خریدوفروش اموال دزدی متهم شد.
جمع مبلغ شرطبندیشده (در مسابقهی اسبدوانی و...)
The horse race had the highest handle of the season.
مسابقهی اسبدوانی بیشترین مبلغ کل شرطبندی فصل را داشت.
The government imposed a tax on the total handle of gambling activities.
دولت بر مجموع پولهای شرطبندیشده در فعالیتهای قمار، مالیات اعمال کرد.
دستهی در، دستگیرهی در
رسیدگی به شکایت
اداره کردن رقابت / از عهده رقابت برآمدن
از پس یک موقعیت دشوار برآمدن / یک موقعیت دشوار را مدیریت کردن
(عامیانه) ناگهان خشمگین شدن، ناگهان هیجانزده شدن، از کورهدررفتن
(عامیانه) از پس چیزی یا کاری برآمدن، درک کردن، سر از (کاری) درآوردن
نقطهضعف (به کسی) نشان دادن، دستاویز به کسی دادن
دارای عنوان (اشرافی یا علمی) بودن
(عامیانه) با نرمش و احتیاط رفتار کردن (با)
با ملایمت رفتار کردن با، سختگیری نکردن
گذشتهی ساده handle در زبان انگلیسی handled است.
شکل سوم handle در زبان انگلیسی handled است.
شکل جمع handle در زبان انگلیسی handles است.
وجه وصفی حال handle در زبان انگلیسی handling است.
سومشخص مفرد handle در زبان انگلیسی handles است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handle