شکل جمع:
handkerchiefsدستمال پارچهای (جیبی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wiped her tears with a handkerchief.
اشکهایش را با دستمال پارچهای پاک کرد.
The magician pulled a handkerchief out of his pocket and turned it into a dove.
شعبدهباز دستمالی پارچهای از جیبش بیرون آورد و آن را به کبوتر تبدیل کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handkerchief» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handkerchief