فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Headband

ˈhedbænd ˈhedbænd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

هدبند، سربند، پیشانی‌بند

The headband was adorned with small flowers.

سربند با گل‌های کوچک تزئین شده بود.

The headband matched perfectly with her outfit.

هدبند کاملاً با لباس او مطابقت داشت.

noun countable

انگلیسی آمریکایی تل (مو)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The headband was adorned with sparkly rhinestones.

تل با بدلیجات درخشان تزئین شده بود.

He used a headband to hold back his long, unruly hair.

او از یک تل برای نگه‌داشتن موهای بلند و نامنظم خود استفاده می‌کرد.

noun countable

شیرازه

The headband on the book added a touch of elegance to the design.

شیرازه‌ی روی کتاب ظرافتی را به طراحی اضافه کرده است.

The book had a beautiful silk headband.

کتاب شیرازه‌ی ابریشمی زیبایی داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headband

  1. noun
    Synonyms:
    tiara diadem coronet bandeau fillet frontlet snood agal

ارجاع به لغت headband

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «headband» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/headband

لغات نزدیک headband

پیشنهاد بهبود معانی