آخرین به‌روزرسانی:

Diadem

ˈdaɪədem ˈdaɪədem

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

دیهیم، تارک، نیم‌تاج، سربند یا پیشانی‌بند پادشاهان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the regal diadem

تاج پادشاهی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diadem

  1. noun an ornamental jeweled headdress signifying sovereignty
    Synonyms:
    crown tiara coronet headband fillet halo dignity anadem

ارجاع به لغت diadem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diadem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diadem

لغات نزدیک diadem

پیشنهاد بهبود معانی