فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Coronet

ˌkɔːrəˈnet ˈkɒrənet

شکل جمع:

coronets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

نیم‌تاج، تاج کوچک

The princess wore a beautiful coronet on her head.

شاهزاده‌خانم نیم‌تاج زیبایی بر سر نهاده بود.

The queen's coronet sparkled in the sunlight.

تاج کوچک ملکه زیر نور خورشید می درخشید.

noun countable

جانورشناسی نیم‌تاج (در سم اسب)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The horse's coronet was injured during the race.

نیم‌تاج اسب در جریان مسابقه آسیب دید.

The coronet is a sensitive area that requires proper care and maintenance.

نیم‌تاج ناحیه‌ی حساسی است که نیاز به مراقبت و نگهداری مناسب دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coronet

  1. noun the symbol of royalty
    Synonyms:
    crown circle band headband headdress tiara diadem chaplet wreath anadem

ارجاع به لغت coronet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coronet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coronet

لغات نزدیک coronet

پیشنهاد بهبود معانی