فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Coroner

ˈkɔːrənər / / ˈkɑː- ˈkɒrənə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    coroners

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable
    طبیب قانونی
    • - According to the coroner's report ...
    • - طبق گزارش پزشک قانونی ...
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد coroner

  1. noun A public official who investigates by inquest any death not due to natural causes
    Synonyms: medical-examiner, md

ارجاع به لغت coroner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coroner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coroner

لغات نزدیک coroner

پیشنهاد بهبود معانی