گذشتهی ساده:
haloedشکل سوم:
haloedسومشخص مفرد:
haloesوجه وصفی حال:
haloingشکل جمع:
haloesهمچنین میتوان از شکل جمع halos به جای haloes استفاده کرد.
هاله، حلقه نور، نورانی شدن (انبیا و اولیا )
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Usually a halo is painted around the heads of saints.
معمولاً دور سر مقدسان هالهای نقاشی میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «halo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/halo