تختهی بالای تختخواب، تختهی پشتی، تاج بالای تختخواب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She leaned against the headboard, engrossed in her book.
او به تاج بالای تختحواب تکیه داد و در کتابش غرق شد.
The headboard of the bed was beautifully carved with intricate designs.
تختهی پشتی تخت با طرحهای پیچیده به زیبایی حک شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «headboard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/headboard