شکل جمع:
tissuesزیستشناسی بافت، نسج
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
The tissue sample was sent to the lab for further analysis.
نمونهی بافت برای تجزیهوتحلیل بیشتر به آزمایشگاه فرستاده شد.
The doctor examined the tissue under a microscope.
دکتر بافت را زیر میکروسکوپ بررسی کرد.
دستمال (کاغذی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He crumpled up the tissue and threw it in the trash can.
دستمال کاغذی را مچاله کرد و در سطل زباله انداخت.
a box of tissues
یک بسته دستمال کاغذی
The doctor handed me a tissue.
دکتر دستمالی به من داد.
پارچه، بافته (نازک و ظریف)
The ballerina's tutu was made of tissue.
توتوی بالرین از بافتهای نازیک ساخته شده بود.
She wore a beautiful dress made of tissue.
لباس زیبایی دوختهشده از پارچهای ظریف به تن داشت.
مجازی رشته، سلسله
It was clear that the defendant's testimony was just a tissue of lies.
معلوم بود که شهادت متهم فقط رشتهای از دروغ بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tissue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tissue