فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Silk

sɪlk sɪlk

شکل جمع:

silks

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive B1

ابریشم، نخ ابریشم، نخ ابریشم مخصوص طراحی، پارچه ابریشمی، لباس ابریشمی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a silk dress

پیراهن ابریشمی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silk

  1. noun
    Synonyms:
    fabric fiber thread taffeta tulle pongee tussah tussore mantua samite sendal

Idioms

hit the silk

(عامیانه) با چتر نجات (از هواپیما) پریدن

ارجاع به لغت silk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/silk

لغات نزدیک silk

پیشنهاد بهبود معانی