گذشتهی ساده:
crossedشکل سوم:
crossedسومشخص مفرد:
crossesشکل جمع:
crossingsدوراهی، محل تقاطع، معبر، گذرگاه، محل عبور، تقاطع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a railway crossing
گذرگاه راهآهن
a river crossing
محل عبور از رودخانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crossing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crossing