فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crosshead

American: ˈkrɔːsˌhed British: ˈkrɒshed
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    لوله انتهای میل لنگ یا پیستون موتور بخار، وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان آویخته می‌شود
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crosshead

  1. noun A heading of a subsection printed within the body of the text
    Synonyms: crossheading

ارجاع به لغت crosshead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crosshead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crosshead

لغات نزدیک crosshead

پیشنهاد بهبود معانی