شکل نوشتاری دیگر این لغت: cross-hairs
(در دوربین، تلسکوپ، دوربین سلاحهای دوربرد و ...) نشانهی هدفگیری، مورد هدف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sniper focused his crosshairs on the target, ready to take the shot.
تکتیرانداز نشانهی هدفگیری خود را روی هدف متمرکز کرد و آمادهی شلیک بود.
I found myself in the crosshairs of an unexpected argument.
من خودم را مورد هدف یک بحث غیرمنتظره دیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crosshairs» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crosshairs