انگلیسی آمریکایی ورزش زمین فوتبال آمریکایی
The players gathered on the gridiron, ready for an intense match.
بازیکنان در زمین فوتبال جمع شده بودند و برای یک مسابقهی سخت آماده بودند.
The team practiced their drills on the gridiron to improve their performance.
این تیم تمرینات خود را در زمین فوتبال انجام داد تا عملکرد خود را بهبود بخشد.
توری کبابپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sizzling steak was placed on the gridiron to achieve a delicious, charred flavor.
استیک داغ روی توری کبابپزی قرار داده شد تا طعمی لذیذ و ذغالی داشته باشد.
The chef carefully cleaned the gridiron after each use.
سرآشپز پساز هر بار استفاده، توری کبابپزی را با دقت تمیز میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gridiron» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gridiron