آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Grief

ɡriːf ɡriːf

معنی grief | جمله با grief

noun C1

غم، اندوه، غصه، حزن، رنجش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the grief of a woman whose son has died

ماتم مادری که پسرش مرده است

Lack of money is his only grief.

بی‌پولی یگانه غصه‌ی او است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the griefs of a school principal

دردسرهای یک مدیر مدرسه

Those who did not heed the lessons of history came to grief.

آنان که از درسهای تاریخ عبرت نبردند، به فلاکت رسیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد grief

Idioms

to come to grief

بدبخت شدن، به فلاکت افتادن، ناکام شدن، ناموفق شدن

good grief!

(عامیانه) عجب!، ای بابا!

ارجاع به لغت grief

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grief» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grief

لغات نزدیک grief

پیشنهاد بهبود معانی