با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Remorse

rɪˈmɔːrs rɪˈmɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
پشیمانی، افسوس، ندامت، پریشانی، غم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He was full of remorse for having slapped his own mother.
- از اینکه به مادر خودش سیلی زده بود، غرق ندامت بود.
- without remorse
- بدون ترحم، بی‌رحم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد remorse

  1. noun guilty or bad conscience
    Synonyms: anguish, attrition, compassion, compunction, contriteness, contrition, grief, guilt, pangs of conscience, penance, penitence, penitency, pity, regret, remorsefulness, repentance, rue, ruefulness, self-reproach, shame, sorrow
    Antonyms: good conscience, happiness, remorselessness, satisfaction

ارجاع به لغت remorse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «remorse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/remorse

لغات نزدیک remorse

پیشنهاد بهبود معانی