آخرین به‌روزرسانی:
Repentance
rɪˈpentəns
rɪˈpentəns
معنی و نمونه‌جمله
noun
توبه، پشیمانی، ندامت، اصلاح مسیر زندگی
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
God accepted his repentance.
خداوند توبه‌ی او را پذیرفت.
مترادف و متضاد repentance
-
noun feeling bad for past actionSynonyms:regret remorse guilt sorrow contrition grief rue compunction self-reproach penitence contriteness conscience penitency ruth attritionAntonyms:happiness
ارجاع به لغت repentance
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «repentance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repentance