فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Contrition

kənˈtrɪʃn̩ kənˈtrɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    پشیمانی، توبه، ندامت
    • - His contrition was obvious.
    • - پشیمانی او آشکار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد contrition

  1. noun regret
    Synonyms: attrition, compunction, contriteness, humiliation, penance, penitence, penitency, remorse, repentance, rue, ruth, self-reproach, sorrow
    Antonyms: hurtfulness, indifference, meanness

ارجاع به لغت contrition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contrition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contrition

لغات نزدیک contrition

پیشنهاد بهبود معانی