Hurtfulness

    ˈhɝːtflnəs ˈhɜːtflnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    آسیب‌زا بودن، آسیب‌رسانی، زیان‌بار بودن، زیان‌آور بودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - They realized the hurtfulness of their remarks.
    - آن‌ها متوجه زیان‌بار اظهارات خود شدند.
    - He finally took responsibility for his words, his actions, and his hurtfulness.
    - او بالاخره مسئولیت حرف‌ها، اعمال و آسیب‌رسانی‌اش را بر عهده گرفت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده hurtfulness

    ارجاع به لغت hurtfulness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hurtfulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hurtfulness

    لغات نزدیک hurtfulness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند