فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Attrition

əˈtrɪʃn əˈtrɪʃn

توضیحات:

در معنای دوم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای attrition از natural wastage استفاده می‌شود.

در معنای سوم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای attrition از wastage استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

ساییدگی، فرسایش، تضعیف، کاهش، تخریب (به‌صورت تدریجی)

The enemy's morale suffered attrition after weeks of constant bombardment.

روحیه‌ی دشمن پس‌از هفته‌ها بمباران مداوم دچار تضعیف شد.

The long drought caused attrition of the region's agricultural resources.

خشکسالی طولانی باعث کاهش تدریجی منابع کشاورزی منطقه شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The constant exposure to harsh weather led to the attrition of the building's facade.

قرار گرفتن مداوم در معرض هوای نامساعد منجر به تخریب تدریجی نمای ساختمان شد.

tooth attrition

ساییدگی دندان

war of attrition

جنگ فرسایشی

noun uncountable

انگلیسی آمریکایی کسب‌وکار ریزش نیروی انسانی، کاهش نیروی انسانی (به‌دلیل استخدام نکردن نیروی جدید به‌جای کسانی که ترک کرده‌اند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The company implemented new strategies to reduce attrition and retain key employees.

شرکت استراتژی‌های جدیدی اجرا کرد تا ریزش نیروی انسانی را کاهش دهد و کارکنان کلیدی را حفظ کند.

The company experienced high attrition rates last year.

شرکت سال گذشته نرخ ریزش بالایی را تجربه کرد.

noun uncountable

انگلیسی آمریکایی ترک تحصیل، ریزش (کسانی که تحصیل یا دوره‌ی آموزشی را قبل‌از پایان آن ترک می‌کنند)

The university is investigating the reasons behind the high attrition in its online courses.

دانشگاه درحال بررسی دلایل بالای ریزش در دوره‌های آنلاین خود است.

High attrition rates can negatively impact the reputation of educational institutions.

نرخ بالای ریزش می‌تواند به شهرت مؤسسات آموزشی آسیب برساند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The organization is focused on minimizing attrition by enhancing mentorship programs.

سازمان بر روی کاهش ترک تحصیل با بهبود برنامه‌های مشاوره متمرکز است.

noun uncountable

انگلیسی آمریکایی کسب‌وکار کاهش، ریزش (در تعداد مشتریان)

The company is facing high attrition due to better options available in the market.

این شرکت به‌دلیل وجود گزینه‌های بهتر در بازار با نرخ بالای کاهش مشتریان مواجه است.

Our marketing strategy aims to reduce attrition among our loyal customers.

هدف استراتژی بازاریابی ما کاهش نرخ ریزش در بین مشتریان وفادار است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attrition

  1. noun wearing down or away
    Synonyms:
    wear erosion abrasion weakening thinning attenuation grinding rubbing depreciation debilitation disintegration
    Antonyms:
    strengthening building
  1. noun regret
    Synonyms:
    remorse repentance contriteness remorsefulness penitence penance
    Antonyms:
    happiness

ارجاع به لغت attrition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attrition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attrition

لغات نزدیک attrition

پیشنهاد بهبود معانی