فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Depreciation

dɪˌpriːʃiˈeɪʃn dɪˌpriːʃiˈeɪʃn

شکل جمع:

depreciations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

اقتصاد استهلاک، کاهش بها، افت ارزش، تنزل ارزش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

depreciation cost

هزینه‌ی استهلاک

to estimate the degree of depreciation in a car after a year's use

برآورد کردن میزان استهلاک اتومبیل پس از یک سال استفاده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The amount of $ 5000 has been entered for machinery depreciation.

مبلغ ۵۰۰۰ دلار برای استهلاک ماشین‌آلات ثبت شده است.

a rapid depreciation of currency

افت سریع ارزش ارز

noun uncountable

تحقیر، حقیرپنداری، خوارپنداری، ناچیزشماری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She made some bitter remarks in depreciation of her enemies.

او در تحقیر دشمنان خود اظهارات تندی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد depreciation

  1. noun devaluation
    Synonyms:
    reduction fall loss of value deflation slump accounting allowance

ارجاع به لغت depreciation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depreciation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/depreciation

لغات نزدیک depreciation

پیشنهاد بهبود معانی