تخلیهی باد (توپ و تایر و غیره)
The tire deflation caused the car to come to an abrupt stop.
تخلیهی باد لاستیک باعث توقف ناگهانی خودرو شد.
The balloon's deflation was quick.
تخلیهی باد بالون سریع بود.
اقتصاد تورم منفی، (پول) انقباض
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The deflation led to a significant drop in prices across all industries.
تورم منفی منجر به کاهش قابل توجه قیمتها در تمام صنایع شد.
Many economists believe that deflation can have detrimental effects on economic growth and stability.
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که انقباض میتواند اثرات مخربی بر رشد و ثبات اقتصادی داشته باشد.
ضعیف شدن، کاهش اعتمادبهنفس، افت روحیه، دلسردی
His deflation after the argument was evident.
کاهش اعتمادبهنفس او پساز بحث واضح بود.
The atmosphere in the office had a feeling of deflation after the company announced layoffs.
بعداز اعلام تعدیل نیرو در شرکت، فضایی از دلسردی در دفتر حاکم شد.
زمینشناسی بادرفت (فرسایش خاک توسط باد)
Deflation can cause significant damage to agricultural lands.
بادرفت میتواند خسارت قابل توجهی به زمینهای کشاورزی وارد کند.
The occurrence of deflation in arid regions is a major concern for farmers.
وقوع بادرفت در مناطق خشک نگرانی عمدهی کشاورزان است.
کاهش، افت، نزول، تنزل (در ارزش چیزی)
Deflation in wages has made it difficult for workers to maintain their standard of living.
کاهش دستمزدها باعث شده حفظ استاندارد زندگی برای کارگران دشوار باشد.
The deflation in housing prices made it difficult for homeowners to sell.
افت ارزش قیمت مسکن، فروش خانه را برای صاحبان آن دشوار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deflation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deflation