آخرین به‌روزرسانی:

Inflation

ɪnˈfleɪʃn ɪnˈfleɪʃn

شکل جمع:

inflations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2

ورم، انبساط، نفخ، باد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

inflation of tires

باد لاستیک‌ها

the inflation of a balloon

باد بادکنک

noun uncountable

اقتصاد تورم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Inflation hurts salaried people more.

تورم، بیشتر به حقوق بگیرها صدمه می‌زند.

rate of inflation

نرخ تورم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inflation

  1. noun increase, swelling
    Synonyms:
    rise expansion enlargement extension boost enhancement escalation intensification spread buildup boom hike swelling puffiness aggrandizement distension tumefaction
    Antonyms:
    decrease deflation shrinkage compression

لغات هم‌خانواده inflation

سوال‌های رایج inflation

شکل جمع inflation چی میشه؟

شکل جمع inflation در زبان انگلیسی inflations است.

ارجاع به لغت inflation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inflation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inflation

لغات نزدیک inflation

پیشنهاد بهبود معانی