سومشخص مفرد:
inflatesوجه وصفی حال:
inflatingصفت تفضیلی:
more inflatedصفت عالی:
most inflatedبادکرده، پفکرده، متورم، باد در آستین انداخته، مغرور، بالابرده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Adequately-inflated tyres.
تایرهایی که به حد کافی باد شدهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inflated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inflated