۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Inflated

ɪnˈfleɪtɪd ɪnˈfleɪtɪd

سوم‌شخص مفرد:

inflates

وجه وصفی حال:

inflating

صفت تفضیلی:

more inflated

صفت عالی:

most inflated

معنی و نمونه‌جمله

adjective

باد‌کرده، پف‌کرده، متورم، باد در آستین انداخته، مغرور، بالابرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Adequately-inflated tyres.

تایرهایی که به حد کافی باد شده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inflated

  1. adjective exaggerated
    Synonyms:
    enlarged extended swollen magnified amplified augmented bloated stretched puffed overestimated filled diffuse verbose wordy ostentatious showy pompous pretentious turgid tumid dilated distended flatulent windy bombastic grandiloquent magniloquent rhetorical flowery prolix aggrandized aureate euphuistic fustian grown pumped up ranting rhapsodical spread surcharged tumescent
    Antonyms:
    shrunken deflated

لغات هم‌خانواده inflated

سوال‌های رایج inflated

وجه وصفی حال inflated چی میشه؟

وجه وصفی حال inflated در زبان انگلیسی inflating است.

سوم‌شخص مفرد inflated چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد inflated در زبان انگلیسی inflates است.

صفت تفضیلی inflated چی میشه؟

صفت تفضیلی inflated در زبان انگلیسی more inflated است.

صفت عالی inflated چی میشه؟

صفت عالی inflated در زبان انگلیسی most inflated است.

ارجاع به لغت inflated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inflated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inflated

لغات نزدیک inflated

پیشنهاد بهبود معانی