Shrunken

    ˈʃrʌŋkən ˈʃrʌŋkən
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      shrunk

    • شکل سوم:

      shrunk

    • سوم‌شخص مفرد:

      shrinks

    • وجه وصفی حال:

      shrinking

    • صفت تفضیلی:

      more shrunken

    • صفت عالی:

      most shrunken

    معنی

    adjective adverb
    چوروک شدن، جمع شدن، منقبض شدن، کوچک شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد shrunken

    1. verb reduce in size; reduce physically
      Synonyms:
      decreased reduced diminished lessened shortened contracted dwindled weakened condensed curtailed retreated receded retracted shrivelled withered waned atrophied withdrawn retired hesitated flinched recoiled cringed cowered quailed demurred shied huddled clung blenched winced swindled constructed
      Antonyms:
      increased enlarged expanded developed grown stretched met faced
    1. adjective physically haggard
      Synonyms:
      gaunt drawn wasted emaciated withered shriveled wizened shrivelled withdrawn skeletal cadaverous dwindled wizen contracted
    1. verb wither, as with a loss of moisture
      Synonyms:
      withered shrivelled
    1. verb decrease in size, range, or extent
      Synonyms:
      shrivelled
    1. verb draw back, as with fear or pain
      Synonyms:
      flinched winced recoiled cringed quailed

    ارجاع به لغت shrunken

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shrunken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shrunken

    لغات نزدیک shrunken

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه