سومشخص مفرد:
enlargesوجه وصفی حال:
enlarging(بیشازحد) بزرگشده
an enlarged heart
قلب بیشازحد بزرگشده
An enlarged prostate does not necessarily mean cancer.
پروستات بزرگشده لزوماً بهمعنایِ سرطان نیست.
(عکس و سند) بزرگنماییشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an enlarged photo
عکس بزرگنماییشده
The enlarged document revealed many details.
سند بزرگنماییشده جزئیات زیادی را فاش کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enlarged» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enlarged