گذشتهی ساده:
withdrewسومشخص مفرد:
withdrawsوجه وصفی حال:
withdrawingصفت تفضیلی:
more withdrawnصفت عالی:
most withdrawnکنارهگیر، منزوی، گوشهگیر، انزواطلب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The withdrawn child preferred to spend time alone.
کودک منزوی ترجیح میداد به تنهایی وقت بگذراند.
The withdrawn employee seldom participated in team meetings.
کارمند گوشهگیر به ندرت در جلسههای تیمی شرکت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «withdrawn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/withdrawn