با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Withdrawn

wɪðˈdrɑːn wɪðˈdrɔːn / / wɪθ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    withdrew
  • سوم شخص مفرد:

    withdraws
  • وجه وصفی حال:

    withdrawing
  • صفت تفضیلی:

    more withdrawn
  • صفت عالی:

    most withdrawn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
کناره‌گیر، منزوی، گوشه‌گیر، انزواطلب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The withdrawn child preferred to spend time alone.
- کودک منزوی ترجیح می‌داد به تنهایی وقت بگذراند.
- The withdrawn employee seldom participated in team meetings.
- کارمند گوشه‌گیر به ندرت در جلسه‌های تیمی شرکت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد withdrawn

  1. adjective unsociable
    Synonyms: aloof, aseptic, casual, cool, detached, disinterested, distant, incurious, indifferent, introverted, nongregarious, offish, quiet, recluse, reclusive, remote, reserved, restrained, retired, retiring, retreated, shrinking, shy, silent, solitary, standoffish, taciturn, timorous, uncommunicative, uncompanionable, unconcerned, uncurious, undemonstrative, unforthcoming, uninterested
    Antonyms: extroverted, friendly, outgoing, sociable
  2. adjective hidden, remote
    Synonyms: cloistered, departed, isolated, out-of-the-way, private, recluse, removed, retreated, secluded, solitary, taken out
    Antonyms: known, seen, visible

ارجاع به لغت withdrawn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «withdrawn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/withdrawn

لغات نزدیک withdrawn

پیشنهاد بهبود معانی