امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extroverted

ˈekstrəvɜrːt ˈekstrəvɜːtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: extraverted

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
روان‌شناسی برون‌گرا، اجتماعی، خوش‌مشرب، خون‌گرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Being extroverted, he thrives in social settings and enjoys meeting new people.
- او به‌دلیل خون‌گرم بودن در محیط‌های اجتماعی پیشرفت می‌کند و از ملاقات با افراد جدید لذت می‌برد.
- The extroverted student eagerly volunteered to lead the group project.
- دانش‌آموز برون‌گرا مشتاقانه داوطلب شد تا پروژه‌ی گروهی را به دست بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extroverted

  1. adjective outgoing
    Synonyms: congenial, cordial, demonstrative, friendly, gregarious, personable, sociable, social, unreserved
    Antonyms: introverted

ارجاع به لغت extroverted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extroverted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extroverted

لغات نزدیک extroverted

پیشنهاد بهبود معانی